تنها مسیر

تنها مسیر ،راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی

تنها مسیر

تنها مسیر ،راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی

تنها مسیر

مبنای ارزشمندشدن انسان یا محوری‌ترین موضوعی که موجب ارزش یافتن وجود انسان می‌شود و تولید ارزش افزوده می‌کند، و انسان را در مسیر اصلی خلقت قرار می‌دهد، این است که انسان با برخی از علاقه‌های خودش مبارزه کند. این مخالفت، محور رشد انسان است. برای کمال، یک راه بیشتر نیست که همان راه مبارزه با هوای نفس است. همه اعمال خوب، یا دارای مقدماتی برای مبارزه با هوای نفس هستند یا لوازم و نتایج آن‌ها برای مبارزه با هوای نفس به کمک انسان می‌آید. این بحث، صرفاً بحثی اخلاقی نیست، البته می‌توان گفت ما یک نظام اخلاقی را ارائه می‌دهیم ولی این بحث، بحثی اعتقادی هم هست. یعنی از ابتدا که فرد فکر می‌کند دین را بپذیرید یا نپذیرید، موضوع هوای نفس مطرح است. بعد که دین را پذیرفت و می‌خواهد اجرا کند یا اجرا نکند، باز هم موضوع هوای نفس مطرح است. بعد که اجراء کرد و می‌خواهد در این راه سالم بماند و رشد کند، باز هم موضوع هوای نفس مطرح است. اگر به مراتب بالا هم رسید، موضوع هوای نفس هنوز هم مطرح است. در مراتب بالا هم دوست‌داشتنی‌هایی هست که باید به خاطر خدا از آن دوست داشتنی‌های خوب، عبور کرد. باید متوجه باشیم که مسأله اصلی ما چیست؟ مسأله اصلی بشر، قرار ندادن هوای پرستی به جای خدا پرستی است. «هوی»، هر علاقه‌ای است که انسان را پائین‌تر بیاورد. هر علاقه‌ای ممکن است هوای نفس ما باشد و محور هوای نفس خودخواهی ما است و این نزاع همچنان ادامه دارد.

این بحث، یکی از مهمترین و پردامنه‌ترین مباحث معرفتی، اخلاقی و اعتقادی است که از زوایای مختلفی مورد بررسی استاد پناهیان قرار گرفته و ابعاد متنوع و مورد نیازی را برای همه اقشار و سنین مختلف به خود اختصاص می‌دهد.

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تنها مسیر 1» ثبت شده است

پناهیان: حتی آدم های هوسران هم نمی توانند از مبارزه با نفس فرار کنند/ اگر درجایی که لازم است،مبارزه با نفس نکنیم، مجبور می شویم در جایی که اجری ندارد مبارزه با نفس کنیم/ فراگیری «رنج»،کمک خدا برای مبارزه با نفس/ مبارزه با هوای نفس مانند نخ تسبیح، تمام معارف دینی و توصیه ها را به هم پیوند می دهد / اصلی ترین وتنها کار ما در طول زندگی ، مبارزه با هوای نفس است.

گزیده ای از مباحث مطرح شده در پنجمین جلسه را می خوانید:

هوا پرستی مقابل خدا پرستی/اصلی ترین و تنها کار ما درطول زندگی، مبارزه با هوای نفس است/ مبارزه با هوای نفس مانند نخ تسبیح، تمام معارف دینی و توصیه ها را به هم پیوند می دهد.

اساساً در مقابل خدا پرستی، یک پرستش کلیدی وجود دارد که هواپرستی است. لذا مبارزه با هوای نفس، نظام دین است و مانند نخ تسبیح،تمام معارف دینی و توصیه ها را به هم پیوند می دهد. اصلی ترین و تنها کاری که ما همیشه در طول زندگی خود داریم،مبارزه با نفس است. ولی ما غالباً به این مسئله توحه نداریم و بسیاری از انرژی های ما به دلیل پرداختن به موارد غیر اولویت دار،هرز می رود، در حالی که فقط باید یک موضوع را مراقبت کنیم و آن هم مبارزه با نفس است.

متاسفانه توجه لازم به جهاد با نفس در اکثر آدم ها نیست و تلقی درستی از این معنا وجود ندارد. در حالی که پیامبر اکرم(ص) اوج اعمال خوب را که جهاد در راه خداست و در آن قله رفیعی به نام شهادت هم وجود دارد را «جهاد اصغر» نامیدند و جنگ کردن با تمایلات درونی را جهاد اکبر نام نهادند. (عَن أَبِی عَبدِاللَّهِ ع أَنَّ النِّبِیَّ ص بَعَثَ بِسَرِیَّةٍ فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ: مَؤحَباً بِقَومٍ قَضَوُا الجِهَادَ الأَصغَرَ وَ بَقِیَ الجِهَادُالأَکبَرُ. قِیلَ یَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ مَا جِهَادُ الأَکبَرُ؟ قَالَ جِهَادُ النَّفسِ؛ کافی/5/12)

اینکه همه انسانها اعم از مؤمن و کافر در رنج آفریده شده اند، کمک می کند رنج ها را راحت تر تحمل کنیم

جهاد با نفس کار سختی است ولی شما که می خواهید با دوست داشتنی های خود مبارزه کنید،در این راه تنها نیستید. خداوند، دنیا و نظام هستی هم شما را در این مبارزه کمک می کنند. اینکه همه انسانها اعم از خوب و بد، مؤمن و کافر همه در رنج آفریده شده اند، کمک می کند که شما رنج ها را راحت تر تحمل کنید.

خداون متعال در قران کریم می فرماید: «لَقَد خَلَقنَا الإِنسَانَ فِی کَبَدٍ»(سوره بلد/4)؛ یعنی همه انسانها در رنج آفریده شده اند. اگر کسی بی دینی کند، رنج خودش را کاهش نمی دهد و اگر کسی دینداری کند، رنج او افزایش نمی یابد. سختی و رنج در مسیر زندگی انسان ها تا لحظه مرگ و ملاقات با خدا وجود دارد و این در هستی و خلقت انسان تعبیه شده است؛ خداوند متعال می فرماید: «یَا أَیُّهَا الإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَی رَبِّکَ کَدحًا فَمُلَاقِیهِ»(انشقاق/6)؛ یعنی ای انسان! تو پیوسته با تلاش و رنج فراوان به سوی پروردگار خود حرکت می کنی و سرانجام او را ملاقات خواهی کرد.

از مبارزه با نفس نمی توان فرار کرد/ اگر در جای لازم،مبارزه با نفس نکنیم،مجبور می شویم در جایی که اجری ندارد مبارزه با نفس کنیم

زجر کشیدن قطعاً برای همه انسان های خوب وجود دارد و هیچ کس نمی تواند از مبارزه با نفس فرار کند. حتی آدم های هرزه و هوسران هم نمی توانند از مبارزه با نفس فرار کنند و بالاخره در مواردی ناچار می شوند از برخی از دوست داشتنی های خود صرفنظر کنند یا با برخی از خواسته های دل خود مبارزه کنند.

اگر شما در جایی که لازم بوده مبارزه با نفس کنید، مبارزه نکردید، قطعاً در جای دیگر مبارزه خواهید کرد. اگر شما در جایی خود را کنترل نکردید، قطعاً در جایی دیگر مجبور می شوید خودتان را کنترل کنید با این تفاوت که دیگر اجر و پداشی نخواهد داشت. لذا بهتر است انسان در همان جایی که دستور و تکلیف الهی وجود دارد، مبارزه بانفس کند.

یکی از کمک های خدا به مؤمنان برای مبارزه با نفس، قرار دادن سختی برای همه(مؤمن و کافر) است.

خداوند می فرماید: «وَ لَولَا أَن یَکَونُ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلنَا لِمَن یَکفُرُ بِالرَّحمَنِ لِبُیُوتِهِم سُقُفًا مِّن فَضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَیهَا یَظهَرُونَ»(زخرف/33)؛ یعنی خداوند بیان می کند که اگر نمی خواستم این طور باشد که همه مردم را به یک چشم نگاه کنم، کاری می کردم که سقف خانه های کافران از نقره ساخته شود، یعنی کاری می کردم که مؤمنان در دنیا سختی بکشند و کافران راحت باشند، به مؤمنان بلا می دادم ولی به کافران بلا و گرفتاری نمی رساندم. اما خدا این کار را نکرده است و همه را به یک چشم دیده است. این تعبیر که خداوند در آیه فوق می فرماید: سقف خانه های کفار را از طلا یا نقره می ساختم، قابل تأمل است؛ یعنی ببینید اگر سقف خانه ای این طور باشد، بقیه امکانات رفاهی که در اختیار کفار است، چگونه خواهد بود؟! ولی خدا این کار را نکرده است و رنج را برای همه قرار داده است.

تصور کنید اگر رنج و سختی در دنیا، فقط برای مؤمنان بود و کافران زندگی دنیوی راحت و بدون سختی و رنجی داشتند چند نفر مؤمن باقی می ماند؟! امام صادق(ع) در توضیح آیه قبل می فرماید: اگر خدا این کار را می کرد(سقف خانه های کافران را از نقره قرار می داد)، تمام مردم کافر می شدند؛ لَو فَعَلَ لَکَفَرَ النَّاسُ جَمِیعاً(الزهد/47) و در حدیث قدسی می فرماید: «اگر بنده مؤمن من محزون و دل شکسته نمی شد، دستاری از طلا به سر کافر می بستم؛ لَو لَا أَن یَجِدَ عَبدِیَ المُؤمِنُ فِی نَفسِهِ لَعَصَّبتُ الکَافِرَ بِعِصَابَةٍ مِن ذَهَبٍ»(علل الشرایع/2/604) پس خدا به ما لطف کرده و رنج را برای همه قرار داده است. اینکه رنج برای همه است، کمکی است که راحت تر رنج های دنیا را تحمل کنیم.

یکی از سختی های اهل جهنم این است که می بینند هم در این دنیا سختی کشیده اند و هم در آن دنیا در رنج و عذاب هستند و تحمل این واقعیت خیلی برایشان سخت است.

همراهی نظام هستی، کمک دیگر خدا به مؤمن برای پذیرش رنج های دنیا / توجه به سختی های زندگی دنیا، کمکی برای پذیرش رنج ها

همراهی نظام هستی، کمک دیگری است که برای پذیرش رنج های دنیا به مؤمن می رسد. نظام خلقت و طبیعت به گونه ای است که پذیرش رنج و تحمل آن را ساده می کند. حضرت علی(ع) در نامه 31 نهح البلاغه که نامه ای خطاب به فرزندشان امام حسن مجتبی(ع) است، به حقایقی از دنیا اشاره می کنند که فهم دقیق و درست آن ها،کمک بسیار عالی و خوبی برای پذیرش رنج های دنیا است. این نامه سندی بالادستی محسوب می شود که یک دوره معارف دین است.

حضرت در این نامه می فرماید: «مِنَ الوَالِدِ الفَانِ المُقِرِّ لَلزَّمَانِ المُدبِرِ العُمُرِ المُستَسلِمِ {لِلدَّهرِ الذَّامِ} لِلدُّنیَا السَّاکِنِ مَسَاکِنَ المَوتَی وَ الظَّاعِنِ عَنهَا غَداً إِلَی المَولُودِ المُؤَمِّلِ مَا لَا یُدرَکُ السَّالِکِ سَبِیلَ مَن قَد هَلَکَ غَرَضِ الأَسقَامِ وَ رَهِینَةِ الأَیَّامِ ...»(نهج البلاغه/نامه31)؛ یعنی از پدری فانی و اعتراف کننده به گذشت زمان، کسی که زندگی را پشت سر گذاشته و در سپری شدن دنیا چاره ای نداشته و از پدری که فردا کوچ خواهد کرد به فرزندی که آرزومند چیزی است که به دست نمی آید، در دنیا هدف بیماری ها قرار دارد و در تیررس مصائب و گرفتاری های دنیاست...

کسی که این ویژگی ها و صفات را در انسان و دنیا می بیند و به این سختی های زندگی دنیا توجه می کند خود به خود کمکی از بیرون برای پذیرش رنج ها پیدا کرده است.

پذیرش رنج های دنیا، به معنای عدم برنامه ریزی نیست

پذیرش رنج ها به معنای عدم تلاش و عدم برنامه ریزی برای حل مشکلات و برطرف کردن رنج ها نیست. برای برطرف کردن رنج، باید تلاش و برنامه ریزی کرد ولی اگر این برنامه ریزی را خدا به هم ریخت و به نتیحه نرسیدی، باز هم باید لبخند بزنی و راضی باشی.

حتی برای رسیدن به علاقه ها هم باید برنامه ریزی کرد؛خداوند می فرماید: «بهره خودت از دنیا را فراموش نکن؛ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنیَا»(قصص/77) ولی اگر خدا حالت را گرفت و برنامه هایت را به هم زد،باز هم باید خوشحال و راضی باشی. از برخی رنج ها باید فرار کرد و بعضی رنج ها راباید انتخاب کرد ولی در این میان اگر خدا برنامه ات را به هم زد، باز هم لبخند بزن. برنامه ریزی و تصمیم گیری لازم است ولی اگر خدا آن ها را به هم زد، باید رضایت داشت. حضرت علی(ع) می فرماید: «من خدا را آن جایی شناختم که تصمیم هایم را خراب می کرد؛ عَرَفتُ اللَّهَ سُبحَانَهُ بِفَسخِ العَزائِمِ»(نهج البلاغه/حکمت247)

 

یکی از علائم خودخواهی و هوا پرستی این است که اگر زندگی سخت شد، از روی لج بازی، زندگی را سخت تر کنی

یکی از علائم خودخواهی و هوا پرستی این است که اگر زندگی سخت شد، از روی لج بازی، زندگی را سخت تر کنی. مثلاً کسی که خودکشی می کند،رنج و ناراحتی را نپذیرفته است و چون زندگی اش سخت شده،از روی لج بازی آن را به شدت بر خودش سخت تر می کند.

اگر یک بخشی از تابلویی که کشیده اید،خراب شود نباید کل آن را بشکنید و خراب کنید؛چون فقط یک قسمت آن خراب شده بود نه همه آن، ولی شما با این کار تمام آن را نابود کردید. این کار یکی از علائم خود پرستی و هوا پرستی و لج بازی با خداست که انسان کل زندگی را خراب کند. باید قواعد زندگی دنیا را پذیرفت.

در راه خدا باید رنح ها را پذیرفت و از دوست داشتنی ها چشم پوشی کرد. اگر انسان از دوست داشتنی هایش به خاطر خدا بگذرد،کم کم نوبت خودش میرسد و باید از خودش هم بگذرد. و در زمان قربانی کردن «خود» بود که حوادث عاشورا رقم خورد...

 

  • free Message


باید نظام معارف و توصیه های دینی را درک کنیم / پراکندگی معارف دین یکی از دلایل بی دینی

است / جهاد با نفس ، نخ تسبیح تمام فضایل است .

 

حجت الاسلام و المسلمین پناهیان ، شبهای ماه مبارک رمضان ، در اولین ساعات بامداد(حدود ساعت ٢٤) در مسجد امام صادق (ع )- میـدان فلسطین - به مدت ٣٠ شب و با موضوع «تنها مسیر» (راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی ) سخنرانی می کند.  گزیده ای از اولین جلسه سخنرانی ایشان را در ادامه می خوانید:

باید نظام معارف و توصیه های دینی را درک کنیم

  انسان نیاز دارد که هر چند وقت یک بار، ذهن خود را مرتب کند. مانند اتفاقی که در مورد کامپیوتر می افتد که گاهی اوقات لازم است فایل های اضافی پاک شوند و طبقه بندی درستی از اطلاعات موجود صورت بگیرد. اگـر نتـوانیم اطلاعـات کـامپیوتر را نظـم داده و فهرست بندی کنیم ، طبیعتا نمی توان درست از آنها استفاده نمود. در ذهن انسان نیز همین اتفاق می افتد. ما توصیه ها و معارف دینـی بسیاری را می دانیم ولی می بایست آن ها را سامان دهیم .

  پراکندگی آگاهی ها در ذهن ما باعث می شود به جایی نرسیم . یکی از اهداف ما در این سلسله از جلسات این خواهد بـود کـه بـرای دانه های تسبیح فضائل ، توصیه ها و معارف دینی ، یک نخ پیدا کنیم . نخی که اگر نباشد، دانه های تسبیح پراکنده می شوند. باید نظـام معارف و توصیه های دینی را درک کنیم .

١. تنظیم معارف دین حول یک محور اصلی ، باعث می شود «انرژی » خود را درست صرف کنیم / و امکاناتمان را هدر دهیم

  اگر بتوانیم همۀ توصیه های دین را حول یک محور اصلی تنظیم کنیم ، در خواهیم یافت انرژی خودمان را بر چه امری باید متمرکـز کنیم ؟ در این صورت وقت و امکانات خود را هدر نمی دهیم و خواهیم فهمید که از چه چیزی باید مراقبت کنیم و این مراقبت ، نتیجه می دهد.

  متأسفانه بسیاری از معارف دینی به ویژه معارف اخلاقی ما نزد علاقمندان به این معارف از یک پراکنـدگی و بی نظمی برخوردار است و اغلب کتب اخلاقی و معنوی هم این پراکندگی را برطرف نمی کنند، بلکه در برخـی موارد، بر این پراکندگی می افزایند. در بسیاری از کتب اخلاقی تعدادی از فضائل و رذائل اخلاقـی را در کنـار هم فهرست کرده اند ولی ارتباط آن ها با یکدیگر دقیقا معلوم نیست .

٢و٣. به دلیل عدم انسجام معارف اخلاقی در ذهن علاقمندان ، معلوم نیست از کدام فضیلت باید شروع کرد؟!/پراکندگی معارف دین یکی از دلایل بی دینی

  ضمن اینکه به دلیل عدم انسجام معارف اخلاقی در ذهن علاقمندان بسیاری از اوقات معلوم نیست که از کجـا و از کـدام فضـیلت اخلاقی باید شروع کرد؟ و این شرایط ، وضعیت بغرنجی را برای انسان رقم می زند. درحالیکه در معارف دینی ما، نظم وجود دارد ولی عدم درک صحیح این نظم ، باعث می شود در برخورد با معارف ضعیف عمل کنیم و یا عمل به دستورات و معارف را کـاری نشـدنی بدانیم .

  یکی از دلایل بی دینی کردن برخی از افراد همین آشفتگی ای است که در معارف احساس می کنند.

  از طرف دیگر شناخت و فهم نظام موجود در معارف دینی ، برای کسانی که در صدد کار فرهنگی هستند ضروری است تا مدام تردید نکنند که الان اولویت با کدام کار است ؟

٤و٥و٦. نظم دادن به دانایی های دینی شوق ما را به حرکت بیشتر می کند / قدرت مراقبت می دهد/مراقبت را ثمربخش می کند

  اولین سخنی که به عنوان یک ضرورت مطرح می شود این است که می خواهیم به معارف و دانایی های دینی خود نظم دهـیم . ایـن نظم ، مشکل ما را در هدف گیری برطرف می کند و شوق ما را برای حرکت بیشتر می کند. این نظم ما را در مراقبت قدرتمند می کنـد و مراقبت ها را بسیار ثمربخش نیز خواهد کرد.

٧. برای ارزیابی خودمان به این نظم نیاز داریم

  یکی از نتایج این تشتت و پراکندگی معارف این است که  بعضی ها آدم خوبی هستند ولـی خودشـان را آدم خوبی نمی دانند و بعضی ها هم آدم های بدی هستند ولی خودشان را آدم های خوبی می دانند؛ چون معارفی که دارند، نظام ندارد. یعنی برای ارزیابی از خود هم نیاز به چنین نظامی داریم .

٨. شناختن این نظام برای مناجات با خدا هم ضروری است /از چه کمبودی توبه کنیم ؟

  شناختن این نظام برای مناجات با خدا هم ضروری است ؛ انسان هنگام مناجات و استغفار باید بداند که از چه کاستی و کمبودی بایـد توبه کند. انسان باید درد خود را بشناسد تا بتواند به دنبال مداوای آن باشد.

جهاد با نفس ، نخ تسبیح تمام فضایل است / خط عملیاتی ما، مبارزه با نفس است

  پیامبر اکرم (ص ) تعبیری درباره جهاد با نفس دارند که بنده از این تعبیر برای معرفی موضوع بحث استفاده می کنم . جهاد در راه خـدا، کار مهم و باعظمتی است که یکی از اتفاقاتی که در آن می افتد، شهادت در راه خداست و فضای بسیار عاشقانه ای هم دارد؛ اما وقتی پیامبر اکرم (ص ) از چنین جهادی برگشته بودند، از فضیلت دفاع مقدس همراه با شهادت و جانبازی و ایثاری که در آن وجود داشت ، تعبیر به جهاد اصغر فرمودند و بعد فرمودند حالا به سراغ جهاد اکبر برویم . پس موضوع صحبت ما، که تصـور مـی کـنم نـخ تسـبیح فضائل است ، «جهاد با نفس » است . این همان راهبرد اصلی در تربیت دینی است که چیستی و چگونگی آن را باید توضیح دهیم . میزان ارزش هر کس به میزان اهتمام او در جهاد با نفس است / میزان آلودگی هر کس مربوط به اشتباهاتی است که در مبارزه با نفس دارد

  موضوع اصلی تربیت دینی ، جهاد با نفس است ؛ نه موضوعاتی مانند دوری از حسادت ، تکبر، تنبلی ، حرص ، حسرت ، صداقت داشـتن ، مهربان بودن و... . خط عملیاتی ما، مبارزه با تمایلات نفسانی است .

میزان ارزش هر کسی به میزان اهتمامی است که در جهاد با نفس دارد. میزان سیاهی و آلودگی هر کسی هم مربوط به اشتباهاتی است که در مبارزه با نفس دارد.اگر کسی در جهاد با نفس ناموفق باشد، در بدیهایی مانند حسادت، تکبر، حرص و...، خود را نشان می دهد. و اگر کسی در جهاد با نفس موفق باشد، مقداری از این موفقیت در نماز اول وقت، مقداری در مهربانی با دیگران، و مقداری در سایر خوبی ها تجلی می کند.

مشابهت های جهاد اکبر و جهاد اصغر:

 

1- "نورانیت و فضای معنوی" / همان شب های نورانی دوره دفاع مقدس را می توان در دوران جهاد اکبر تجربه کرد

همان فضای خوش و زیبایی که در جهاد اصغر، قابل تجربه است، در جهاد اکبر و مبارزه با نفس هم وجود دارد. حتی صفا و زیبایی در جهاد اکبر بسیار بزرگتر و جذاب تر از زیبایی های فضای جهاد اصغر است. همان شب های نورانی و زیبایی که در زمان دفاع مقدس در جهاد اصغر رونق داشت را می توان در دوران جهاد اکبر تجربه کرد. در جهاد اصغر با گذشتن از جان و مال می فهمیدی که خدا چقدر تو را تحویل می گیرد،در جهاد اکبر هم وقتی که از هواینفس میگذری، خدا بسیار بیشتر تو را تحویل میگیرد و نورانیت بیشتری نسبت به فضای جهاد اصغر به دست می آوری.

 

2- "احساس خطر از جانب دشمن" / در جهاد اکبر هم باید دشمن را ببینی تا بتوانی مراقب خودت باشی و از خدا کمک بخواهی

مشابهت دیگر جهاد اکبر و جهاد اصغر در حضور دشمن و خطری است که از جانب دشمن احساس می شود. در جهاد اصغر وقتی دشمن را حس می کنی و متوجه خطری که از حانب او تو را تهدید می کند، می شوی، بیشتر به خدا پناه می بری و معنویت را تجربه می کنی. در جهاد اکبر هم باید دشمن را ببینی تا بتوانی مراقب خودت باشی و از خدا کمک بخواهی.

 

رسول خدا(ص) میفرماید: «دشمن ترین دشمنان تو، نفس تو است که بین دو پهلوی تو قرار دارد، أَعدَی عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتِی بَینَ جَنبَیک»(مجموعه ورام/ج1/ص599) به علاوه این که دشمن بیرونی ما در جهاد اکبر یعنی همان شیطان رجیم، ضعیف قلمداد شده است؛ «مسلماً مکر و حیله شیطان ضعیف است؛ إِنَّ کَیدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفاً»(نساء/76) اما باید او را جدی گرفت.

 

3- «سختی و دشواری و نیاز به شجاعت» / شجاعتی که برای جهاد اکبر لازم است بیش از جهاد اصغر است

هم جهاد اکبر و هم جهاد اصغر هر دو سخت هستند و جهاددر هر دو میدان به شجاعت نیاز دارد. البته شجاعت یکه برای جهاد اکبر لازم است بیشتر از شجاعتی است که برای جهاد اصغر است. ترس از دست دادن «لذَّت»،ترس از دست دادن «آبرو»، ترس از دست دادن «فرصت»، روی شجاعت تاثیر منفی می گذارد و این ها از دشواری های جهاد اکبر است.

 

4- «عشق و علاقه به آخرت» / اهتمام به خدا و مهم شدن آخرت در جهاد اکبر بیشتر است

حضرت امام(ره) می فرمودند بسیج مدرسه عشق است و بر علاقه و عشق و محبّت به خدا در دفاع مقدس و جهاد اصغر تاکید می کردند. این اهتمام به خدا و مهم شدن آخرت، در حهاد اکبر بیشتر است. کسی که در جهاداصغر عاشق خدا می شد و گریه می کرد که خدایا من دوست دارم بیایم پیش تو، این احساس را در جهاد اکبر بیشتر خواهد داشت.

 

- در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است که خداوند متعال فرموده است: «خداوند عزَّ و جلَّ می فرماید: به عزَّت و جلال و عظمت و شکوه و بلندی جایگاهم سوگند که هیچ بنده مومنی در چیزی از امور دنیا خواست مرا بر خواست خودش مقدم ندارد، مگر اینکه به او غنای در نفس بخشم و همّ و غمش را مصروف آخرت سازم؛ قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ بَهَائِی وَ عُلُوِّ ارتِفَاعِی لَا یُوثِرُ عَبدٌ مُومِنٌ هَوَایَ عَلی هَوَاهُ فِی شَیءٍ مِن أَمرِالدُّنیَا إلَّا جَعَلتُ غِنَاهُ فِ نَفسِهِ، وَ هِمَّتَهُ فِی آخِرَتِهِ و ضَمَنتُ السَّماواتِ وَ الاَرضَ رِزقَهُ ، وَ کُنتُ لَهُ مِن وَراءِ تِجارَةِ کُلِّ تاجِرٍ»0کافی/ج2/ص137) این روایت با تعابیری مشابه از دیگر امامان معصوم(ع) نیز نقل شده است.



 

  • free Message