تنها مسیر

تنها مسیر ،راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی

تنها مسیر

تنها مسیر ،راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی

تنها مسیر

مبنای ارزشمندشدن انسان یا محوری‌ترین موضوعی که موجب ارزش یافتن وجود انسان می‌شود و تولید ارزش افزوده می‌کند، و انسان را در مسیر اصلی خلقت قرار می‌دهد، این است که انسان با برخی از علاقه‌های خودش مبارزه کند. این مخالفت، محور رشد انسان است. برای کمال، یک راه بیشتر نیست که همان راه مبارزه با هوای نفس است. همه اعمال خوب، یا دارای مقدماتی برای مبارزه با هوای نفس هستند یا لوازم و نتایج آن‌ها برای مبارزه با هوای نفس به کمک انسان می‌آید. این بحث، صرفاً بحثی اخلاقی نیست، البته می‌توان گفت ما یک نظام اخلاقی را ارائه می‌دهیم ولی این بحث، بحثی اعتقادی هم هست. یعنی از ابتدا که فرد فکر می‌کند دین را بپذیرید یا نپذیرید، موضوع هوای نفس مطرح است. بعد که دین را پذیرفت و می‌خواهد اجرا کند یا اجرا نکند، باز هم موضوع هوای نفس مطرح است. بعد که اجراء کرد و می‌خواهد در این راه سالم بماند و رشد کند، باز هم موضوع هوای نفس مطرح است. اگر به مراتب بالا هم رسید، موضوع هوای نفس هنوز هم مطرح است. در مراتب بالا هم دوست‌داشتنی‌هایی هست که باید به خاطر خدا از آن دوست داشتنی‌های خوب، عبور کرد. باید متوجه باشیم که مسأله اصلی ما چیست؟ مسأله اصلی بشر، قرار ندادن هوای پرستی به جای خدا پرستی است. «هوی»، هر علاقه‌ای است که انسان را پائین‌تر بیاورد. هر علاقه‌ای ممکن است هوای نفس ما باشد و محور هوای نفس خودخواهی ما است و این نزاع همچنان ادامه دارد.

این بحث، یکی از مهمترین و پردامنه‌ترین مباحث معرفتی، اخلاقی و اعتقادی است که از زوایای مختلفی مورد بررسی استاد پناهیان قرار گرفته و ابعاد متنوع و مورد نیازی را برای همه اقشار و سنین مختلف به خود اختصاص می‌دهد.

بایگانی

۹ مطلب با موضوع «جلسات تنها مسیر» ثبت شده است

مبارزه با هوای نفس ، محور اصلی همۀ دستورات دین / باید فرزندان خود را طوری تربیت کنیم که پذیرای دردها و رنج ها باشند/ انتخاب نوع رنج ؛ تنها راه پیش پای انسان /رنج خوب عامل شکوفایی

 

عموما نگاه مردم به «خوب بودن ، هدف خلقت و مسیر بندگی » نگاه درستی نیست

   موضوعاتی که معمولا در جلسات و محافل معنوی مورد توجه و اهتمام قرار می گیرند؛ یا جزء موضوعاتی هستند که مورد غفلت هستند و نیاز به تذکر، یادآوری و موعظه دارند و یا موضوعاتی هستند که مخاطبین قبلا از آن موضوعات آگاهی نداشته اند که در این صورت این جلسات ، نوعی اطلاع رسانی محسوب می شود. البته این صورت دوم بسیار کم پیش می آید.

   موضوع مورد توجه این جلسه ، نه از جنس موعظه و تذکر است و نه اطلاع رسانی محسوب می شود بلکه از جنس تغییر نگرش و اصلاح فضای ذهنی است . تغییر نگرش و اصلاح فضای ذهنی ، البته کار ساده ای نیست و غیر از اطلاع رسانی و موعظه است . یکی از آسیب هایی که جامعۀ خوب و در حال رشد ما امروزه با آن مواجه است ، این است که نگاه اکثر مردم به زندگی و فلسفه زندگی درست نیست . نگاهشان به خوب بودن و هدف متعالی حیات انسان ، درست نیست . نگاه عمومی نسبت به مسأله تربیت ، مسیر عبودیت و سیر و سلوک الی الله ، نگاه درستی نیست . لااقل می توان گفت بسیاری از نگاه ها در این موارد، دقیق نیستند.

 

بسیاری از اطلاعات پراکنده ما از معارف دین ، درست است ولی در ترکیب نهایی ، برداشت درستی از آن ها نداریم

   وقتی شما در تاریکی مطلق به اجزاء مختلف بدن یک فیل دست می کشید، طبیعتا با یک نگاه جزءنگرانه حدس هایی در مورد آنچه لمس کرده اید، می زنید. وقتی به شکم فیل دست می زنید، آن را سقفی محکم می پندارید. وقتی پاهای آن را لمس می کنید، فکر می کنید به ستون هایی محکم دست زده اید. وقتی به پشت فیل دست می زنید، تصور می کنید دیواری بلند است . اگر فضا روشن شود و شما هم از کمی دورتر فیل را ببینید، نگاه شما تغییر خواهد کرد و نگاهی درست از تمام فیل پیدا می کنید؛ نگاهی که دیگر جزئی نیست و در تاریکی هم نبوده است .

 

   بسیاری از اطلاعات پراکنده ما از معارف دینی ، صحیح است ، ولی در ترکیب نهایی برداشت درستی از آن ها نداریم . مثلا نمی دانیم ارتباط میان این همه آیات و روایات ، با یکدیگر چگونه است ؟ از کجا و از کدام دستور باید شروع کرد؟ آیا می توان عموم معارف دینی را در یک نخ اصلی مانند تسبیح قرار داد و سرنوشت همه را تعیین کرد؟ چگونه می توان نگاه درستی به مجموعه معارف دینی و پیوند بین آن ها، پیدا کرد؟ مهمترین فایده چنین تغییر نگاهی این است که تکلیف خودمان را تشخیص می دهیم . 

 

ما در زندگی یک تکلیف بیشتر نداریم و فقط باید مراقب یک چیز باشیم نه صدها چیز

   کسی که نگاه درستی به مجموعه معارف دینی پیدا می کند، تکلیف خودش را تشخیص می دهد و می فهمد که ما در زندگی یک تکلیف بیشتر نداریم و فقط باید یک چیز را مراقبت کنیم ، نه اینکه مراقب صدها بدی و صدها خوبی باشیم . باید دید آن یک تکلیفی که در همه دستورات خوب هست ، کدام است ؟

 

   خداوند در قرآن کریم یکی از کارهای پیامبر(ص ) را آموزش حکمت به بندگان خدا ذکر کرده و می فرماید: «و یعلمهم اْل تاب و اْل ِکمۀ»(سوره آل عمران /١٦٤). در مورد کتاب و حکمت شاید بت کتاب (قرآن ) از بیرون می آید و از طریق وحی می رسد، ولی حکمت یک جوشش درونی است . اگر کسی حکیم شود، درک درستی از کل دین پیدا کرده است و چنانچه روایتی را هم نشنیده باشد؛ وقتی آن روایت را می شنود، تصدیق و تأییدش می کند که باید همین طور باشد که روایت می گوید و من هم چنین نگاهی داشته ام . حکیم کل این حقیقت را شهود کرده است . اگر کسی دین را این گونه دیده باشد، می تواند تصویر درستی از دین پیدا کند و آن را به دیگران هم منتقل کند.


 

مبارزه با هوای نفس ، محور اصلی همۀ تکالیف و دستورات دین است /دین ، برنامه مبارزه با هوای نفس است

   انسان طوری آفریده شده است که می تواند خودش را تغییر و تکامل دهد و ارزش افزوده تولید کند. بهتر شدن و ایجاد ارزش افزوده به این نیست که یک آگاهی جدید پیدا کنیم ، یا عمل بیشتری انجام دهیم . خوب شدن یا بهتر شدن به این است که به چیزهایی علاقه داشته باشیم و در نبرد بین این علاقه ها، از یک علاقه سطحی بگذریم و به علاقه ای عمیق تر برسیم . خوبی را در جریان یک تغییر باید به دست آورد. 

 

   انسان به این دنیا آمده است تا چیزهایی را دوست باشد ولی به برخی از آن ها دست نزند و برخی از چیزهایی را که دوست دارد، نداشته باشد. در این مسیر، «علم » خدمتگذار این مبارزه است و «عمل » انسان هم وقتی ارزش دارد که در نتیجه این مبارزه باشد و دین هم برنامه مبارزه با هوای نفس است ؛ یعنی برنامه مبارزه با برخی از علاقه هاست . مبارزه با هوای نفس ، محور اصلی تعریف هویت انسان و فلسفه خلقت انسان است و سایر نگاه ها به فلسفه حیات و زندگی انسان را باید اصلاح کرد. در واقع مبارزه با هوای نفس محور همۀ تکالیف و دستورات دین است . 

 

باید فرزندان خود را طوری تربیت کنیم که پذیرای دردها و رنج ها باشند/ هر چهل روز، یک رنج و بلایی به مؤمن می رسد

   خداوند صراحتا می فرماید: «ما انسان را در رنج و سختی آفریده ایم ؛ لقدْ خلقنا اْلإنسان ی کبد»(سوره بلد/٤) معنای رنج چیست ؟ رنج یعنی اتفاقی که مطابق دوست داشتنی های انسان نیست . لذا این آیه می خواهد به ما بگوید در این دنیا اتفاق هایی می افتد که مطابق میل شما نیست . این نگاه در تربیت فرزند هم نقش دارد.

 

   اگر کسی چنین نگاهی به حیات داشته باشد وقتی فرزندش را تربیت می کند، در واقع او را پذیرای رنج می کند و برای مرد شدن در عرصۀ دردها و رنج ها آماده اش می کند. در احادیث هم ذکر شده است که هر چهل روز یک بار بلایی به مؤمن می رسد. امام صادق (ع ) می فرماید: چهل شب بر مؤمن نمىگذرد، جز آنکه برایش مشکلى پیش می آید که او را محزون می کند و متذکرش می سازد. (اْلمؤْ ن لا یم ی علیه أرْبعون لیلۀ إ ُّلا عرض له أمر یحزنه و یذ ُّکر به ؛ کافی /٢٥٤/٢) 

 

   حضرت در جای دیگری می فرماید: هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه هر چهل روز که می گذرد، بلائی به او می رسد که این بلا یا به مال ، یا به فرزندش یا به خودش می رسد و خدا در ازای تحمل آن بلا، به او اجر می دهد، و یا  اینکه (اگر بلایی به او نرسد) غم و غصه اى که نمىداند از کجاست نصیبش می شود. (ما ن ْ مؤْ ن إلا و هو یذْکر ی کل أرْب ین یوم یوْما ی یبه ببلاء إما ی ما ه أوْ ی ولده أوْ ی نف ه فیؤْجر علیه أوْ هم لا یدْری ن ْ أین هو؛ جامع الاخبار/ص ١١٤) لذا این نگاه که تمام تلاش ما را برای بر طرف کردن درد و رنج معطوف ساخته است ، نگاه اشتباهی است . 

 

انتخاب نوع رنج ؛ تنها راه پیش پای انسان / رنج های خوب عامل شکوفایی ما می شود

   در مقابل رنج هایی که در دنیا وجود دارد، فقط یک کار می توانیم انجام دهیم و آن هم اینکه نوع رنج را خودمان انتخاب کنیم و با این انتخاب ، رنج را بپذیریم و از آن استقبال کنیم . از رنج نمی توان فرار کرد، پس چه خوب است که خودمان به استقبال رنج و سختی ها برویم و با انجام تکالیف و طاعت ها این سختی را به جان بخریم . اگر خوب رنج ببریم و رنج های خوب را انتخاب کنیم ، عامل شکوفایی ما می شود.

 

   در مقابل رنج هایی که در دنیا هست ، فقط یک کار می توانیم انجام دهیم و آن هم اینکه نوع رنج را خودمان انتخاب کنیم و با این انتخاب ، رنج را بپذیریم و از آن استقبال کنیم . ما از حکومت خدا نمی توانیم فرار کنیم و یکی از وجوه حکومت خدا، سنت های خداست و یکی از سنت های خدا، همین رنج است . ما در رنج خواهیم بود و در آن باقی می مانیم ولی می توانیم تلاش کنیم تا بهترین رنج ها را ببریم .

 

   به عنوان مثالی از رنج بد، اگر شما حسادت کنی در واقع رنج حسادت را پذیرفته ای ، که این رنج انسان را مریض می کند.  یا اگر انسان حسرت آنچه را که از دست داده بخورد، رنجی را انتخاب کرده که منشأش چیزی شبیه کفر است .

 

   چند رنج خوب را هم می توان معرفی کرد: شما محبت کرده ای و قدر تو را ندانسته اند و از این قدرنشناسی رنج می کشی . یا کار خوبی انجام داده ای ، ولی افتخار آن به نام دیگران ثبت شده است .

 

   انسان می تواند انتخاب کند که از حسادت کردن رنج ببرد یا از اینکه دیگران کار خوب شما را به نام خودشان ثبت کرده اند، رنج ببرد. کدام رنج را انتخاب می کنید؟ رنج دوم بهتر است ، چون امکان اگر کسی آدم باشد و اهل انسانیت باشد، امکان ندارد حقش را نخورند. اگر کسی اینقدر مراقب باشد که هیچ وقت کسی حقش را نخورد و همیشه انرژی خودش را برای دفاع از خود و تأمین منافع خودش صرف کند، او اصلا آدم نیست . به محض اینکه آدم خوبی بشوی ، کسانی سر راهت قرار می گیرند که حق تو را می خورند. حتی آن زمانی که امام زمان (عج ) در اوج اقتدار خواهند بود و غربت ائمۀ دیگر را ندارند، از شدت اذیتی که می شوند، جگرشان خون می شود؛ آدم خوب هیچ گاه از رنج مظلومیت فارغ نمی شود.

 

   کدام رنج بهتر است ؟ رنج حسرت خوردن برای از دست دادن دنیا؟ یا رنج شرمندگی پیش خدا؟ دومی بهتر است . چون کسی که حسرت از دست دادن دنیا را در دل دارد، هیچ وقت نمی تواند بابت رنج از دست دادن فرصت های با خدا بودن گریه کند.

 

   از رنج نمی توان فرار کرد. اما اگر خوب رنج ببریم و رنج های خوب را انتخاب کنیم ، این رنج عامل شکوفایی ما می شود. اولیاء خدا مراقبت می کرده اند که حتی یک لحظه هم رنج بد به قلبشان وارد نشود و حتی یک لحظه هم از رنج خوب خالی نباشند. امام حسین (ع ) هم روز عاشورا هر قدر رنج هایش بیشتر می شد، صورت مبارکشان بیشتر گل می انداخت و نورانی تر می شد...

 


  • free Message

انسان تنها موجود توانمند درایجاد ارزش افزوده /«افزایش علم »و«عمل تنها»، ارزش افزوده تولید نمی کند/ ارزش افزوده با عمل برخلاف «دوست داشتنی ها» تولید می شود/ ما برای یک مبارزه دائمی با دوست داشتنی ها خلق شده ایم /دین برنامۀ این مبارزه را داده است.

انسان تنها موجودی است که تـوان ایجـاد ارزش افـزوده دارد/ بـا تولیـد ارزش افـزوده ، نـوع حیاتمـان را در آخرت تعیین می کنیم

  ما برای این آفریده شده ایم که در خودمان تغییر و تفاوت ایجاد کنیم و از آن در جهت تولید ارزش افزوده کمک بگیریم . انسان تنهـا موجودی است که برای ایجاد ارزش افزوده توانمند شده است . مثلا در حیات مادی خودش از گیاهان خشـک و بلااسـتفاده ، برخـی صنایع دستی مانند سبد را درست می کند، که نوعی تولید ارزش افزوده است . 

  اما تولید ارزش افزوده در بررسی هدف نهایی و آخرت انسان ، چه جایگاهی دارد؟ ما با خلق ارزش افزوده ، نوع حیـات خودمـان را در آخرت تعیین می کنیم . ما در تعیین چگونگی دنیای خود تأثیر زیادی نداریم و بسیاری از امور دنیـوی مـا از قبـل تقدیر شده است ، ولی در انتخاب نوع حیات اخروی خود و کیفیت آن ، اختیار و آزادی داریم و با تولیـد ارزش افزوده است که نوع این حیات اخروی را تعیین می کنیم .

  یکی از دلایل هولناک بودن روز قیامت این است که انسان می فهمد چه مقدار در تعیین جزئیات حیات آخرتش نقش مستقیم و مؤثر داشته است . قرار است ما با تولید ارزش افزوده در این دنیا، بر میلیاردها میلیارد سال که انتهایی ندارد و ابـدی اسـت ، تـأثیر مسـتقیم بگذاریم .

ما بیشتر دنبال حل مشکلات زندگی دنیوی خود هستیم ، در حالی که «اختیـار» مـا بـرای انتخـاب چگـونگی حیات آخرتی ماست

  خلقت ما در این دنیا برای تولید ارزش افزوده است و این ارزش افزوده ، نوع حیات ما را در آخرت تعیین می کند. ما به اشتباه مدام دنبال حل مشکلات زندگی دنیوی خود هستیم ، در حالی که اختیار ما بـرای انتخـاب چگـونگی حیاتمـان در آخرت است و بسیاری از مشکلات دنیایی ما اصلا حل نمی شود. 

  حیات واقعی و اصیل ، در آخرت است چرا که حیات در این دنیا همراه با ممات است ، نیمی از آن را در خواب می گذرانیم ، گاهی حال انجام کارها را داریم و گاهی بی حوصله ایم ؛ ولی در حیات اخروی همیشه سرحال هستیم و انرژی داریم . فلسفه حیات و خلقت انسان ، تولید ارزش افزوده برای حیات اخروی است و البته پاداش و اجر گرفتن یکی از نتایج ایـن تولیـد ارزش افـزوده اسـت . تولیـد ارزش افزوده به قدری مهم است که اگر چه ممکن است عده ای در این دنیا از آزادی و اختیار خود سوء استفاده کنند و دسـت بـه فسـاد و خرابی بزنند ولی بازهم به احترام آن ارزش افزوده ، خلقت انسان این طور صورت گرفته است .

  اگر معاد و زندگی آخرت را در نظر نداشته باشیم ، همه چیز بی معنی خواهد بود. معاد، اصل حیات است . لازم است آن قدر معاد را مهم بدانیم که گویی آن را دیده ایم ؛ چنانچه امیرالمؤمنین علی (ع ) در خطبه متقین می فرمایند: «آنان با بهشت چنانند که گویى آن را دیده و در فضایش غرق نعمتند، و با عذاب جهنم چنانند که گویى آن را مشاهده نموده و در آن معذبند؛ فهم ْ و اْلجنۀ کمن ْ قدْ رآهـا فهـم ْ یها منعمونَ و هم ْ و النار کمن ْ قدْ رآها فهم ْ یها معذ ُّبون »(نهج البلاغه /خطبه ١٩٣) 

چگونه می توان ارزش افزوده تولید کرد؟/ افزایش علم و آگاهی ، ارزش افزوده تولید نمی کند 

  با توجه به نقش تولید ارزش افزوده در تعیین نوع زندگی اخروی ما، این سؤال مطرح می شود که چگونه می توان ارزش افزوده تولیـد کرد؟ آیا علم ارزش افزوده تولید می کند؟ خیر. اگر کسی بر آگاهی های خودش بیافزاید، آیا ارزش افـزوده تولیـد کـرده اسـت ؟ خیـر. افزایش معلومات و آگاهی ها، ارزش افزوده تولید نمی کند، بلکه علم و آگاهی فقط می تواند به خلق ارزش افزوده «کمک » کند.

 

   قرآن در مورد کسانی که علم دارند ولی ارزش افزوده تولید نمی کنند، می فرماید: «مثل الذی  حملوا التورا ثم لْ یحملوها کمث  اْلحمار یحمل َسفار »(سوره جمعه /آیه ٥). پس افزایش علم و آگاهی ، ارزش افزوده تولید نمی کند. 

 

عمل  تنها هم ارزش افزوده ایجاد نمی کند

  عمل صرف هم ارزش افزوده ایجاد نمی کند. مثلا برخی از موجودات هستند که عمل مداوم دارند و خستگی ناپذیرند مانند مورچه ها، و با اینکه سخت کوشی آنها بسیار بیشتر از انسان است ، اما ارزش افزوده ای تولید نمی شود. پس اصالتا ارزش افزوده نه با علم و نه بـا عمل تولید می شود. 

ارزش افزوده وقتی تولید می شود که انسان بر خلاف میل و دوست داشتنی هایش عمل کند/ارزش افزوده در مبارزه با نفس ایجاد می شود

  چیزی که ارزش افزوده تولید می کند و علم و عمل را هم به کار می گیـرد، نـوع مواجهـه انسـان بـا دوسـت داشـتنی هـا و تغییـر در دوست داشتنی ها است . وقتی ارزش افزوده تولید می شود که بر خلاف میل و دوست داشتنی ها عمل شده باشد. وقتی با مقاومـت در مقابل گرایش های سطحی ، از آنها عبور می کنی و به گرایش های اصیل و عمیـق توجـه مـی کنـی ، ارزش افزوده تولید می شود و این مقاومت در مقابل گرایش های سطحی چیزی نیست جز مبارزه با نفس . 

  اصلا انسان برای مبارزه با نفس و ایجاد ارزش افزوده و مقاومت و ایستادن در مقابل برخی از تمایلات خود انسان شده است .

«کنار گذاشتن برخی از دوست داشتنی ها» موضوع اصلی زندگی است که هر روز و هر لحظه با آن درگیر هستیم / «نه » گفتن به دوست داشتنی ها باعث درک هویت انسانی است

  موضوع اصلی زندگی این است که برخی از دوست داشتنی هایت را کنار بگذاری . کنار گذاشتن برخی از دوست داشتنی هـا، یک مسأله نیست که یک بار آن را حل کنی و تمام شود؛ بلکه موضوع اصلی زندگی است کـه هـر روز و هـر لحظه با آن درگیر هستیم . مبارزه با نفس را باید در جای جای زندگی و لحظه به لحظه آن دیـد و تشـخیص داد. «نه » گفتن به دوست داشتنی ها باعث درک هویت انسانی است .  

  گاهی نه گفتن به نفس اینطور است که چیزی را دوست داری و به تو نمی دهند که باید صبر کنی و رضایت داشته باشی . گاهی هم اینطور است که چیزی را دوست داری ، آن را به تو داده اند ولی نباید بـه آن دسـت بزنـی کـه در اینجـا بایـد اطاعـت کنـی . گـاهی «تکلیف » تو به دست نزدن به یک دوست داشتنی تعلق گرفته است که باید اطاعت کنی و گاهی «تقدیر» تو، به نداشتن یک دوست داشتنی تعلق گرفته است که باید رضایت داشته باشی . این اطاعت و رضایت ؛ همان مبارزه با نفس را شکل می دهد که موضوع اصلی زندگی بشر است .  

ما برای یک مبارزه دائمی با دوست داشتنی ها خلق شده ایم /این مبارزه نیاز به برنامه ای دارد که دین آن را ارائه کرده است

 ما برای نبردی مداوم با دوست داشتنی ها آفریده شده ایم و این مبارزه نیاز به برنامه ای دارد که دین آن را ارائه کـرده اسـت . اهمیـت مبارزه با نفس را در برخی روایات به وضوح می توان دید؛ حضرت علی علی (ع ) فرمودند: «رشد نفس در مخالفت با اوست ؛ ی لاف النفس رشدها»(تحف العقول /ص ٩١) و در روایت دیگری می فرماید: «رشد انسان در مخالفت بـا شـهوت اسـت ؛ الرشـد ـی لـاف الشهوه »(تحف العقول /٢١٤)

  همچنین از امام جواد(ع ) نقل شده است که میفرماید: «بنده ، هرگز حقیقت ایمان را به کمال نمىرساند، مگر آنکه دینش را بر هوس خود ترجیح دهد، و هرگز به هلاکت نمىافتد، مگر زمانى که هوس خود را بر دینش ترجیح دهد؛ لن یستک ل العبد حقیقـۀ الإیمـان حتى یؤْثر دینه على شهوته ، و لن یه ک حتى یؤْثر شهوته على دینه » (کشف الغمه /ج ٢/ص ٣٤٨).

تنها عاملی که ما را در مبارزه با دوست داشتنی ها کمک می کند، خوف است

  خداوند متعال می فرماید: «و اما کسى که از موقعیت پروردگارش ترسیده و از هواى نفس جلوگیرى کرده است ، جایگـاهش بهشـت است ؛ و أما من ْ خاف مقام ر ِّبه و نهى النفس عن اْلهوى * فإن ُّ الجنۀ ى اْلم ْوی »(نازعات /٤٠ و٤١) 

  متأسفانه خیلی ها اهمیت و ضرورت ترس از خدا را نمی دانند و یا از کنار آیات مربوط به ترس از خدا و عذاب جهنم ، به راحتـی عبـور می کنند؛ در حالی که موضوع اصلی زندگی ما مخالفت با دوست داشتنی ها است و تنها عاملی که ما را در مبارزه با دوست داشتنی هـا کمک می کند، خوف است . ترس از جهنم و ترس از مقام ربوبی بیشترین کمک را برای مبارزه با نفس به انسان می رساند. در روایتی امام صادق (ع ) می فرمایند: «هیچ چیزی غیر از خوف مؤمن را اصلاح نمی کند؛ اْلمؤْ ن لا یص حه إ ُّلا اْلخوْف »(کافی /ج ٢/ص ٧١).

 

  • free Message

بسم الله الرحمن الرحیم

سلسله سخنرانی استاد پناهیان با موضوع :

تنها مسیر – راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی



مسجد امام صادق (ع )

tanhaMasir



  • free Message


باید نظام معارف و توصیه های دینی را درک کنیم / پراکندگی معارف دین یکی از دلایل بی دینی

است / جهاد با نفس ، نخ تسبیح تمام فضایل است .

 

حجت الاسلام و المسلمین پناهیان ، شبهای ماه مبارک رمضان ، در اولین ساعات بامداد(حدود ساعت ٢٤) در مسجد امام صادق (ع )- میـدان فلسطین - به مدت ٣٠ شب و با موضوع «تنها مسیر» (راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی ) سخنرانی می کند.  گزیده ای از اولین جلسه سخنرانی ایشان را در ادامه می خوانید:

باید نظام معارف و توصیه های دینی را درک کنیم

  انسان نیاز دارد که هر چند وقت یک بار، ذهن خود را مرتب کند. مانند اتفاقی که در مورد کامپیوتر می افتد که گاهی اوقات لازم است فایل های اضافی پاک شوند و طبقه بندی درستی از اطلاعات موجود صورت بگیرد. اگـر نتـوانیم اطلاعـات کـامپیوتر را نظـم داده و فهرست بندی کنیم ، طبیعتا نمی توان درست از آنها استفاده نمود. در ذهن انسان نیز همین اتفاق می افتد. ما توصیه ها و معارف دینـی بسیاری را می دانیم ولی می بایست آن ها را سامان دهیم .

  پراکندگی آگاهی ها در ذهن ما باعث می شود به جایی نرسیم . یکی از اهداف ما در این سلسله از جلسات این خواهد بـود کـه بـرای دانه های تسبیح فضائل ، توصیه ها و معارف دینی ، یک نخ پیدا کنیم . نخی که اگر نباشد، دانه های تسبیح پراکنده می شوند. باید نظـام معارف و توصیه های دینی را درک کنیم .

١. تنظیم معارف دین حول یک محور اصلی ، باعث می شود «انرژی » خود را درست صرف کنیم / و امکاناتمان را هدر دهیم

  اگر بتوانیم همۀ توصیه های دین را حول یک محور اصلی تنظیم کنیم ، در خواهیم یافت انرژی خودمان را بر چه امری باید متمرکـز کنیم ؟ در این صورت وقت و امکانات خود را هدر نمی دهیم و خواهیم فهمید که از چه چیزی باید مراقبت کنیم و این مراقبت ، نتیجه می دهد.

  متأسفانه بسیاری از معارف دینی به ویژه معارف اخلاقی ما نزد علاقمندان به این معارف از یک پراکنـدگی و بی نظمی برخوردار است و اغلب کتب اخلاقی و معنوی هم این پراکندگی را برطرف نمی کنند، بلکه در برخـی موارد، بر این پراکندگی می افزایند. در بسیاری از کتب اخلاقی تعدادی از فضائل و رذائل اخلاقـی را در کنـار هم فهرست کرده اند ولی ارتباط آن ها با یکدیگر دقیقا معلوم نیست .

٢و٣. به دلیل عدم انسجام معارف اخلاقی در ذهن علاقمندان ، معلوم نیست از کدام فضیلت باید شروع کرد؟!/پراکندگی معارف دین یکی از دلایل بی دینی

  ضمن اینکه به دلیل عدم انسجام معارف اخلاقی در ذهن علاقمندان بسیاری از اوقات معلوم نیست که از کجـا و از کـدام فضـیلت اخلاقی باید شروع کرد؟ و این شرایط ، وضعیت بغرنجی را برای انسان رقم می زند. درحالیکه در معارف دینی ما، نظم وجود دارد ولی عدم درک صحیح این نظم ، باعث می شود در برخورد با معارف ضعیف عمل کنیم و یا عمل به دستورات و معارف را کـاری نشـدنی بدانیم .

  یکی از دلایل بی دینی کردن برخی از افراد همین آشفتگی ای است که در معارف احساس می کنند.

  از طرف دیگر شناخت و فهم نظام موجود در معارف دینی ، برای کسانی که در صدد کار فرهنگی هستند ضروری است تا مدام تردید نکنند که الان اولویت با کدام کار است ؟

٤و٥و٦. نظم دادن به دانایی های دینی شوق ما را به حرکت بیشتر می کند / قدرت مراقبت می دهد/مراقبت را ثمربخش می کند

  اولین سخنی که به عنوان یک ضرورت مطرح می شود این است که می خواهیم به معارف و دانایی های دینی خود نظم دهـیم . ایـن نظم ، مشکل ما را در هدف گیری برطرف می کند و شوق ما را برای حرکت بیشتر می کند. این نظم ما را در مراقبت قدرتمند می کنـد و مراقبت ها را بسیار ثمربخش نیز خواهد کرد.

٧. برای ارزیابی خودمان به این نظم نیاز داریم

  یکی از نتایج این تشتت و پراکندگی معارف این است که  بعضی ها آدم خوبی هستند ولـی خودشـان را آدم خوبی نمی دانند و بعضی ها هم آدم های بدی هستند ولی خودشان را آدم های خوبی می دانند؛ چون معارفی که دارند، نظام ندارد. یعنی برای ارزیابی از خود هم نیاز به چنین نظامی داریم .

٨. شناختن این نظام برای مناجات با خدا هم ضروری است /از چه کمبودی توبه کنیم ؟

  شناختن این نظام برای مناجات با خدا هم ضروری است ؛ انسان هنگام مناجات و استغفار باید بداند که از چه کاستی و کمبودی بایـد توبه کند. انسان باید درد خود را بشناسد تا بتواند به دنبال مداوای آن باشد.

جهاد با نفس ، نخ تسبیح تمام فضایل است / خط عملیاتی ما، مبارزه با نفس است

  پیامبر اکرم (ص ) تعبیری درباره جهاد با نفس دارند که بنده از این تعبیر برای معرفی موضوع بحث استفاده می کنم . جهاد در راه خـدا، کار مهم و باعظمتی است که یکی از اتفاقاتی که در آن می افتد، شهادت در راه خداست و فضای بسیار عاشقانه ای هم دارد؛ اما وقتی پیامبر اکرم (ص ) از چنین جهادی برگشته بودند، از فضیلت دفاع مقدس همراه با شهادت و جانبازی و ایثاری که در آن وجود داشت ، تعبیر به جهاد اصغر فرمودند و بعد فرمودند حالا به سراغ جهاد اکبر برویم . پس موضوع صحبت ما، که تصـور مـی کـنم نـخ تسـبیح فضائل است ، «جهاد با نفس » است . این همان راهبرد اصلی در تربیت دینی است که چیستی و چگونگی آن را باید توضیح دهیم . میزان ارزش هر کس به میزان اهتمام او در جهاد با نفس است / میزان آلودگی هر کس مربوط به اشتباهاتی است که در مبارزه با نفس دارد

  موضوع اصلی تربیت دینی ، جهاد با نفس است ؛ نه موضوعاتی مانند دوری از حسادت ، تکبر، تنبلی ، حرص ، حسرت ، صداقت داشـتن ، مهربان بودن و... . خط عملیاتی ما، مبارزه با تمایلات نفسانی است .

میزان ارزش هر کسی به میزان اهتمامی است که در جهاد با نفس دارد. میزان سیاهی و آلودگی هر کسی هم مربوط به اشتباهاتی است که در مبارزه با نفس دارد.اگر کسی در جهاد با نفس ناموفق باشد، در بدیهایی مانند حسادت، تکبر، حرص و...، خود را نشان می دهد. و اگر کسی در جهاد با نفس موفق باشد، مقداری از این موفقیت در نماز اول وقت، مقداری در مهربانی با دیگران، و مقداری در سایر خوبی ها تجلی می کند.

مشابهت های جهاد اکبر و جهاد اصغر:

 

1- "نورانیت و فضای معنوی" / همان شب های نورانی دوره دفاع مقدس را می توان در دوران جهاد اکبر تجربه کرد

همان فضای خوش و زیبایی که در جهاد اصغر، قابل تجربه است، در جهاد اکبر و مبارزه با نفس هم وجود دارد. حتی صفا و زیبایی در جهاد اکبر بسیار بزرگتر و جذاب تر از زیبایی های فضای جهاد اصغر است. همان شب های نورانی و زیبایی که در زمان دفاع مقدس در جهاد اصغر رونق داشت را می توان در دوران جهاد اکبر تجربه کرد. در جهاد اصغر با گذشتن از جان و مال می فهمیدی که خدا چقدر تو را تحویل می گیرد،در جهاد اکبر هم وقتی که از هواینفس میگذری، خدا بسیار بیشتر تو را تحویل میگیرد و نورانیت بیشتری نسبت به فضای جهاد اصغر به دست می آوری.

 

2- "احساس خطر از جانب دشمن" / در جهاد اکبر هم باید دشمن را ببینی تا بتوانی مراقب خودت باشی و از خدا کمک بخواهی

مشابهت دیگر جهاد اکبر و جهاد اصغر در حضور دشمن و خطری است که از جانب دشمن احساس می شود. در جهاد اصغر وقتی دشمن را حس می کنی و متوجه خطری که از حانب او تو را تهدید می کند، می شوی، بیشتر به خدا پناه می بری و معنویت را تجربه می کنی. در جهاد اکبر هم باید دشمن را ببینی تا بتوانی مراقب خودت باشی و از خدا کمک بخواهی.

 

رسول خدا(ص) میفرماید: «دشمن ترین دشمنان تو، نفس تو است که بین دو پهلوی تو قرار دارد، أَعدَی عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتِی بَینَ جَنبَیک»(مجموعه ورام/ج1/ص599) به علاوه این که دشمن بیرونی ما در جهاد اکبر یعنی همان شیطان رجیم، ضعیف قلمداد شده است؛ «مسلماً مکر و حیله شیطان ضعیف است؛ إِنَّ کَیدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفاً»(نساء/76) اما باید او را جدی گرفت.

 

3- «سختی و دشواری و نیاز به شجاعت» / شجاعتی که برای جهاد اکبر لازم است بیش از جهاد اصغر است

هم جهاد اکبر و هم جهاد اصغر هر دو سخت هستند و جهاددر هر دو میدان به شجاعت نیاز دارد. البته شجاعت یکه برای جهاد اکبر لازم است بیشتر از شجاعتی است که برای جهاد اصغر است. ترس از دست دادن «لذَّت»،ترس از دست دادن «آبرو»، ترس از دست دادن «فرصت»، روی شجاعت تاثیر منفی می گذارد و این ها از دشواری های جهاد اکبر است.

 

4- «عشق و علاقه به آخرت» / اهتمام به خدا و مهم شدن آخرت در جهاد اکبر بیشتر است

حضرت امام(ره) می فرمودند بسیج مدرسه عشق است و بر علاقه و عشق و محبّت به خدا در دفاع مقدس و جهاد اصغر تاکید می کردند. این اهتمام به خدا و مهم شدن آخرت، در حهاد اکبر بیشتر است. کسی که در جهاداصغر عاشق خدا می شد و گریه می کرد که خدایا من دوست دارم بیایم پیش تو، این احساس را در جهاد اکبر بیشتر خواهد داشت.

 

- در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است که خداوند متعال فرموده است: «خداوند عزَّ و جلَّ می فرماید: به عزَّت و جلال و عظمت و شکوه و بلندی جایگاهم سوگند که هیچ بنده مومنی در چیزی از امور دنیا خواست مرا بر خواست خودش مقدم ندارد، مگر اینکه به او غنای در نفس بخشم و همّ و غمش را مصروف آخرت سازم؛ قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ بَهَائِی وَ عُلُوِّ ارتِفَاعِی لَا یُوثِرُ عَبدٌ مُومِنٌ هَوَایَ عَلی هَوَاهُ فِی شَیءٍ مِن أَمرِالدُّنیَا إلَّا جَعَلتُ غِنَاهُ فِ نَفسِهِ، وَ هِمَّتَهُ فِی آخِرَتِهِ و ضَمَنتُ السَّماواتِ وَ الاَرضَ رِزقَهُ ، وَ کُنتُ لَهُ مِن وَراءِ تِجارَةِ کُلِّ تاجِرٍ»0کافی/ج2/ص137) این روایت با تعابیری مشابه از دیگر امامان معصوم(ع) نیز نقل شده است.



 

  • free Message